ابطحی ـ آقای محتشمی اخیراً از مکتبی به نام فرقه ی مصباحیه یاد کرده است. این نامگذاری از اصطلاحات واقع بینانه و پرمحتوایی است که قطعاً در تاریخ سیاسی برای تحلیل دوران کنونی مورد استفاده ماندگار خواهد گرفت. فرقه بنا به تعریف لغت نویسان به طائفه و گروه اطلاق می شود. مهمترین خصوصیت فرقه این است که جامعه آنان را به عنوان مجموعه ی متفاوت و با اندیشه های ویژه، می شناسد. چه بخواهیم و چه نخواهیم فرقه ی مصباحیه امروز در ادبیات سیاسی ایران قابل شناسایی است؛ اصلاً هم اهمیتی ندارد که آیا صاحبان این تفکر و فرقه با کسی که فرقه و طائفه به او منسوب است، رابطه ی فردی دارند یا خیر. آقای محتشمی به دلیل شجاعت همیشگی خودش تنها آنچه را که همه ی اهالی سیاست می دانستند و آن را اعلام نمی کردند نامگذاری کرد و اعلام نمود. آقای شریعتمداری معروف کیهان هم دیروز مقاله ای نوشته و دفاع سرسختانه ای از آقای مصباح کرده است. گاهی ایشان لااقل به منطق خودشان در مسائل سیاسی داخلی منطقی می نوشت ولی در این یادداشت حرف های افرادی مثل گنجی و حجاریان و کدیور را که لااقل محتشمی همیشه با آن ها مخالف بوده است را به دلیل همسویی به پای محتشمی نوشته، بی آن که فکر کند اگر همه ی کارهای همسویان اندیشه ی مصباح به پای او نوشته شود، ایشان هم باید پاسخگوی خیلی چیزهای غیر عقیدتی از قبیل قتل و نابود کردن فیزیکی افراد باشند؛ لااقل ماجرایی مثل غرق کردن دختر و پسر کرمانی به بهانه ی امر به معروف و نهی از منکر یکی از نمونه های آن است. در هر صورت فرقه ی مصباحیه را به دلیل ارتباط جدی دولت فعلی با ایشان، جزئی از واقعیت سیاست فعلی باید دانست |
آنسوی کرانه ها دستی ست
که بیقراری تو را به دلواپسیهای من پیوند می زند
وابرهای آسمان چشم من
برای شستشوی غبار اندوه تو
هیشه آبستن سیلابند
خستگیت را
باشانه های من قسمت کن
ونیازت را
تنها به ارتعاش صدای من بسپار
همچنان صحرا
که جز در برابر باران
به لب تشنگی اعتراف نمی کند
دستهایت را با تنهایی من
وحضورت رابا دلتنگیهایم قسمت کن
تا رود خروشان عشق
که از رشته کوه اعتماد سرچشمه گرفته
سرانجام به دریای خوشبختی بریزد