جزیره ای را در نظر بگیرید که هیچ مالکی ندارد و تا کنون کسی وارد آن نشده است . برای اولین بار فردی وارد این جزیره می شود و بدون هیچ مخالفتی در هر نقطه ای می تواند ساکن شود . چنانچه فرد دیگری بخواهد وارد این جزیره شود با عکس العمل فرد اول مواجه می شود . به این ترتیب که اگر فرد دوم با اولی هم جنس باشد فرد اول او را تهدیدی برای موقعیت خود حس می کند و او را از خود دور می کند . از طرف دیگر فرد دوم برای اینکه بتواند در جزیره ساکن شود باید بر دافعه فرد اول غلبه کند ، که این کار را می تواند با توان جسمی یا اقتصادی خود انجام دهد . مثلا با پرداخت وجهی به نفر اول مکانی را برای خود به دست آورد . که در هر دو مورد از نظر فیزیکی مستلزم صرف انرژی است .یعنی فرد دوم باید با انجام کار یا صرف انرژی جایگاهی برای خود بدست آورد . این مثال معادل قرار دادن بارهای الکتریکی همنام در مجاورت هم می باشد . بدین ترتیب که بار اول را بدون انجام کار یا صرف انرژی می توان در جای خود قرار داد . ولی قرار دادن بارهای بعدی مستلزم صرف انرژی می باشد .
اگر فرد دوم از جنس مخالف با فرد اول باشد ، از او استقبال می کند و او را به طرف خود جذب می کند . بنابر این فرد دوم باید برای ساکن شدن در آنجا از بسیاری منافع و خواسته ها و علائق مادی و معنوی خود صرفنظر کند ، و صرفنظر از آنها به معنی از دست دادن انرژی برای بدست آوردن موقعیت جدید است .
که از نظر فیزیکی این معادل قرار دادن بارهای نا همنام در مجاورت یکدیگر است . بارهای ناهمنام بعدی نیز باید با از دست دادن انرژی یا کار منفی در مکان خود قرار گیرند .