سادگی

همراه شو عزیز تنها ممان به درد کین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود

سادگی

همراه شو عزیز تنها ممان به درد کین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود

درک انرژی پتانسیل الکتریکی

 

جزیره ای را در نظر بگیرید که هیچ مالکی ندارد و تا کنون کسی وارد آن نشده است . برای اولین بار فردی وارد این جزیره می شود و بدون هیچ مخالفتی در هر نقطه ای می تواند ساکن شود . چنانچه فرد دیگری بخواهد وارد این جزیره شود با عکس العمل فرد اول مواجه می شود . به این ترتیب که اگر فرد دوم با اولی هم جنس باشد فرد اول او را تهدیدی برای موقعیت خود حس می کند و او را از خود دور می کند . از طرف دیگر فرد دوم برای اینکه بتواند در جزیره ساکن شود باید بر دافعه فرد اول غلبه کند ، که این کار را می تواند با توان جسمی یا اقتصادی خود انجام دهد . مثلا با پرداخت وجهی به نفر اول مکانی را برای خود به دست آورد . که در هر دو مورد از نظر فیزیکی مستلزم صرف انرژی است .یعنی فرد دوم باید با انجام کار یا صرف انرژی جایگاهی برای خود بدست آورد . این مثال معادل قرار دادن بارهای الکتریکی همنام در مجاورت هم می باشد . بدین ترتیب که بار اول را بدون انجام کار یا صرف انرژی می توان در جای خود قرار داد . ولی قرار دادن بارهای بعدی مستلزم صرف انرژی می باشد .

اگر فرد دوم از جنس مخالف با فرد اول باشد ، از او استقبال می کند و او را به طرف خود جذب می کند . بنابر این فرد دوم باید برای ساکن شدن در آنجا از بسیاری منافع و خواسته ها و علائق مادی و معنوی خود صرفنظر کند ، و صرفنظر از آنها به معنی از دست دادن انرژی برای بدست آوردن موقعیت جدید است .

که از نظر فیزیکی این معادل قرار دادن بارهای نا همنام در مجاورت یکدیگر است . بارهای ناهمنام بعدی نیز باید با از دست دادن انرژی یا کار منفی در مکان خود قرار گیرند .

مصباح

شمشیر قلم شریعتمداری
در رکاب فرقه مصباحیه

 

ابطحی ـ  آقای محتشمی اخیراً از مکتبی به نام فرقه ی مصباحیه یاد کرده است. این نامگذاری از اصطلاحات واقع بینانه و پرمحتوایی است که قطعاً در تاریخ سیاسی برای تحلیل دوران کنونی مورد استفاده ماندگار خواهد گرفت.

فرقه بنا به تعریف لغت نویسان به طائفه و گروه اطلاق می شود. مهمترین خصوصیت فرقه این است که جامعه آنان را به عنوان مجموعه ی متفاوت و با اندیشه های ویژه، می شناسد. چه بخواهیم و چه نخواهیم فرقه ی مصباحیه امروز در ادبیات سیاسی ایران قابل شناسایی است؛ اصلاً هم اهمیتی ندارد که آیا صاحبان این تفکر و فرقه با کسی که فرقه و طائفه به او منسوب است، رابطه ی فردی دارند یا خیر.

آقای محتشمی به دلیل شجاعت همیشگی خودش تنها آنچه را که همه ی اهالی سیاست می دانستند و آن را اعلام نمی کردند نامگذاری کرد و اعلام نمود.

آقای شریعتمداری معروف کیهان هم دیروز مقاله ای نوشته و دفاع سرسختانه ای از آقای مصباح کرده است. گاهی ایشان لااقل به منطق خودشان در مسائل سیاسی داخلی منطقی می نوشت ولی در این یادداشت حرف های افرادی مثل گنجی و حجاریان و کدیور را که لااقل محتشمی همیشه با آن ها مخالف بوده است را به دلیل همسویی به پای محتشمی نوشته، بی آن که فکر کند اگر همه ی کارهای همسویان اندیشه ی مصباح به پای او نوشته شود، ایشان هم باید پاسخگوی خیلی چیزهای غیر عقیدتی از قبیل قتل و نابود کردن فیزیکی افراد باشند؛ لااقل ماجرایی مثل غرق کردن دختر و پسر کرمانی به بهانه ی امر به معروف و نهی از منکر یکی از نمونه های آن است.

در هر صورت فرقه ی مصباحیه را به دلیل ارتباط جدی دولت فعلی با ایشان، جزئی از واقعیت سیاست فعلی باید دانست

آنسوی کرانه ها

آنسوی کرانه ها دستی ست

که بیقراری تو را به دلواپسیهای من پیوند می زند

وابرهای آسمان چشم من

برای شستشوی غبار اندوه تو

هیشه آبستن سیلابند

خستگیت را

باشانه های من قسمت کن

ونیازت را

تنها به ارتعاش صدای من بسپار

همچنان صحرا

که جز در برابر باران

به لب تشنگی اعتراف نمی کند

دستهایت را با تنهایی من

وحضورت رابا دلتنگیهایم قسمت کن

تا رود خروشان عشق

که از رشته کوه اعتماد سرچشمه گرفته

سرانجام به دریای خوشبختی بریزد